معنی کله دوسن - جستجوی لغت در جدول جو

کله دوسن

(تُ گُ)

کلاه دوز. دوزندۀ کلاه. آنکه کلاه دوزد. آنکه شغل وی دوختن و ساختن کلاه باشد:
چون سوزن باریک تو سازیم تن خویش
ای ماه کله دوز کله بر تن ما دوز.
سوزنی

لغت نامه دهخدا

گله دوست

(گَ لَ / لِ)

درد گلو. (برهان) (آنندراج). سرفه. (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (آنندراج). از این بیت معلوم می شود غیر سرفه است که میرذوقی گفته است همانا درد گلو را گفته اند. (آنندراج) :
سرفه گر باشدت و گر گله دوست
حق شفا میدهد مکن گله دوست.
(آنندراج)

لغت نامه دهخدا

لله دوین

(لَ لِ)

نام موضعی به سدن رستاق مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 80 و 125)

لغت نامه دهخدا

کله سن

(؟ سَ)

از شعب طایفۀ عکاشه است که از طوایف هفت لنگ ایل بختیاری است. (از جغرافیای سیاسی کیهان، ص 74)

لغت نامه دهخدا

گله دون

(گَ لَ دِ هْ)

دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 2500گزی شمال خاوری ساری واقعشده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 365 تن است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج، توتون، سیگار، پنبه، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا